آخرای سال 1397

ساخت وبلاگ
 

آخرای ساله

سال 97 رو به پایانه

دلهره دارم,یه جوری انگار نمیخوام این سال تموم بشه! درسته! توی سال 97 , خیلی ها که تو زندگیم اومدن! بعضیا خودشون رفتن, بعضیا رو خودم از زندگیم بیرونشون کردم. نمیدونم ازم دلخورن یا نه! امیدوارم هر کی ازم ناراحته منو ببخشه... گریه هامو کردم.سختیامو کشیدم.درسته دارم تنهایی میکشم!اما همه ی اینها باعث شد بشم سارای الان.دختری که اکثرا ازش راضین.دختری که خیلیا از تغییرش تعجب کردن. راحت نبود.اتفاقا خیلیم سخت بود و هنوزم گاهی دلم میگیره! خب تنهام...این تنهایی هم از بابت یار و همسر نه ها! از بابت یه دوست خوب و موندنی! یه دوستی که بشه بهش اعتماد کرد! حرفارو بهش با خیال راحت زد! و.... اما ندارم چنین دوستیو چون خب حساسم هستم تو انتخاب دوست و مشاور میگه خوبه اما خب نبود دوست خوب, داره اذیتمم میکنه.! اما مهم ترین چیزی که یاد گرفتم, صبر بود...

خلاصه سال 97, سال تغییر من بود...سالی که منو بزرگ کرد...اجتماعی تر کرد...سالی که جامعه و مردم روم حساب باز کردن! و مهم ترین چیز صمیمی تر شدن رابطه ی من و مامانم! توی این تغییر مهم ترین علت مادر پدرم بودن.که اگه کمک و همکاری اونا نبود, زندگی من معلوم نبود الان به چه شکلی بود! از گذشتم راضیم که باعث شد من بزرگ شم.از آدمای خوب و بدی که اومدن تو زندگیم راضیم که درسایی رو بهم دادن.

چون که امسال بهترین سال زندگیم بود, دلم نمیخواد تموم بشه.چون که نمیدونم سال 98 چه اتفاقایی قراره بیفته! امیدوارم که سال 98 باز بهتر از امسال باشه و اخر سالش بگم امسال از سال 97 هم بهتر بود!

خدایا به امید خودت....


دنیا!...
ما را در سایت دنیا! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtareroyahaa بازدید : 57 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 18:34